واژه ی دانش و ترکیب های آن
نوشته : آرین زایی نوشته : آرین زایی

پیش از آن که بپردازم به بررسی وپژوهش در باره واژ «دانش» وترکیبات آن در زبان دری، قبل ازهمه میخواهم به خواننده گان این خامه عرض کنم که نگارنده این نوشته از لحاظ ملی پشتون هستم با این تفاوت که من پشتونی هستم که نخست انسان ، سپس یک هیومنیست وپس از آن یک پشتون . من به زبان وادبیات پشتو علاقه وافر دارم وبه همان اندازه دری زبانان ، ازبک زبانان ، ترکمن زبانان ، بلوچی زبانان ، پشه ی زبانان ، وسایرگوینده گان زبان های دیگر وطن دوست داشتنی خویش افغانستان را دوست دارم وبه هیچ کس اجازه نمیدهم تا هموطنان شرافتمند وعزیز مار ا بخاطر کاربرد یک واژه خائین وجاسوس خارجی بنامند . من این عمل مسئولین وزارت اطلاعات وفرهنگ را که با درد ودریغ از کم مایه گی وکم خردی آنها سرچشمه گرفته است. جدآً تقبیح میکنم ولازم میدانم تا از پیشگاه هموطنان عزیزم که مورد اهانت وتوهین قرار گرفته اند پوزش خواهی صورت گیرد.

گفتنی میدانم که نه تنها من بلکه با باور کامل یاد آور میشوم که در این مورد اکثریت پشتو زبانان با وجدان و با شرف شاید به شمول جناب حامد کرزی رئیس جمهور گزیده مردم نیز با من همنوا باشد . حساب ما پشتون های انسانگرا از مشتی بی خرد ونا بکار جدا است . این آئین پرستان نا بکار خشک مغزانه در تازش بر دیگران احساس پویه ور هموطنان خود را با روش ومنش نا بجا به تحقیر می گیرند . نا آگاه از اینکه این فرقه گرایی وتعصب ددمنشانه وتحجر ابلهانه بیش از هر آفتی هراسان انگیز تر است .رویکرد (توجه) شما را به یک خاطره نگون نگری که مرا سخت برآشفت میخواهم .

در یک روز تابستانی گرم سال 2005 که هوای گرم تفت انگیز در شهر کلن آلمان بر زمین وزمان سایه افگنده بود من در ظاهر به یک مهمانی دعوت شده بودم . افزون بر من در این مهمانی شخصیت های فرهیخته ی دیگری چون زرین انحور ، واحد نظری ( اکنون رئیس عمومی رادیو تلویزیون ملی افغانستان ) ویکتعداد دیگر تشریف آورده بودند . پس از صرف غذا گلیم کهنه وفرسوده سیاست هموار شده وهریکی از شاخ وبرگی گپی به میان کشیدند وپس از یک دیباچه کوتاه طرح ایجاد یک سازمان فرهنگی بنام ( پشتنو فرهنگی تولنه ) از جانب جنابان زرین انحور وواحد نظری ارایه گردید . در تمام مدت بالای یک موضوع پا فشاری میگردید . وآن اینکه گویا پشتون ها از جانب دری زبانان زیر ظلم وستم فرهنگی قرار دارند دری زبانان وبویژه تاجکان وهزاره ها مردمان بدی هستند این وطن به پشتون ها تعلق دارد . وباید تلاش صورت گیرد. تا در کشور همانطوریکه پشتون ها حاکم هستند . حاکمیت زبان نیز پهن گردد . من و یک دوست درست اندیش دیگرم نزدیک بود شاخ بکشیم . من با این طرح بخاطر اینکه ما خود آغاز گر توطئه هستیم . اگر امروز ما این کار را کردیم ، فردا تاجک ها وپس فردا ازبک ها وترکمن ها به این کار دست میزنند آیا درست خواهد بود که ما عامل خط کشی های جدید ملی شویم ؟ این را گفته با دوستم از محفل برآمدم . بعد ها شنیدم که این سازمان همان شب پا گرفت . جالب اینست که در ترکیب این سازمان همان وقت شخصیت های با گرایش های گوناگون سیاسی چون چپ ، اخوانی ، گلبدینی و طالبگرایانی که چندی قبل با همدیگر کلاویز بودند در کنار هم قرار گرفته بودند . این سازمان رگ وریشه اش به داخل کشور کشیده شد ، که رهآورد آن گمارش جناب واحد نظری در پست ریاست عمومی رادیو وتلویزیون افغانستان است .

از همین تلویزیون بتاریخ 13 فبرری دشنام به هموطنان دری زبان ما داده شد .

با همین دیدگاه می پردازم نخست به سیر تاریخی وهمگونی های زبان های پشتو ودری وسپس به تحلیل وبررسی واژه« دانش وترکیبات آن ».

نخست زبان پشتو به باور زبانشناسان از دولت بزرگ ماد ها که طی سالیان600 پیش از میلاد در فلات ایران،اذربایجان ، بخشی از عراق و افغانستان امروزی حکمروایی می کردند ؛ فقط سه واژ باقی مانده است که این ها اند :« اسه» به معنای اسپ وآسمان ، «غر» به معنای کوه و« سپک یا سپی» به معنای سگ .

چنانکه دیده میشود هر سه واژه در زبان پشتو کار برد دارد . که بیانگر پیشینه گی برخی از واژه های زبان پشتو در سیر تاریخ است .

اما از لحاظ نزدیکی وخانواده گی زبان دری وپشتو هردو به خانواده فارسی میانه تعلق دارند . وآنقدر این دو زبان به هم گره خورده وبه یکدیگرپیوند دارند که به جرآت نمیتوان با خط کشی ها آنها وواژگانهای آنها را از همدیگر جدا کرد از لحاظ قلمرو زبانی نیز نمیتوان این دو زبان را از همدیگر جدا نمود به گونه نمونه 40 درصد باشنده گان شهر گردیز و نزدیک به سی درصد باشنده گان شهر کندهار را تاجکانی تشکیل میدهند که به زبان پشتو تکلم میکنند و همچنان بالاتر از پنجاه در صد پشتونهايي که در کابل بود وباش دارند به زبان دری گفت وگو میکنند . به همین منوال است در سایر ولایات کشور . برخی از هزاره های غزنی ودایکندی به زبان پشتو گپ میزنند .ودر زمینه پیوند های خانواده گی در شهر ها هیچ خانواده یی پشتونی نیست که دامادشان تاجک نباشد وبرعکس هیچ خانواده یی تاجکی نیست که داماد شان پشتون نباشد . ملیت های باشنده در کشور مانند زبانهای آنها باهم گره خورده ودر یک کشتی روان هستند . واز دیدگاه تاریخی : احمد شاه بابا که بانی دولت بزرگ درانی در افغانستان بود تمام دفتر ودیوانش را به زبان دری نگارش فرموده بود . در مهرش نخست این سجع میدرخشید :

مژده که شد پادشه میر جهان پهلوان احمد گیتی ستان وارث تخت کیان

احمد شاه خود را وارث تخت کیان میدانسته است

احمد شاه بابا به زبان دری شعر گفته است :

ای وای بر امیری کز دا د رفته باشد مظلوم از در او ناشاد رفته باشد .

تیمورشاه پسر احمد شاه بابا شاعر زبان دری است وصاحب دیوانی که به چاپ رسیده است میباشد .

شاه شجاع « شجاع الملک» دیوانی بزرگی به زبان دری دارد .که بار ها در لاهور ، بمبی وکلکته به چاپ رسیده است .مهردل خان مشرقی شاعر زبان دری است . دفتر ودیوان تمام شاهان سدوزایی ومحمد زایی به زبان دری است . آنها چیزی به نام تعصب وددمنشی نداشتند . طالبان با آنکه پشتونهای سختگیر ومتعصبی بودند علنآ ودر برابر رسانه های گروهی دری زبانان را خاینین وجاسوس خارجی ننامیده بودند . اما اکنون در وزارت فرهنگ واطلاعات جایی که باید انسانها به گسترش فرهنگ و دانش بپردازند به زبان وریش مردم تاخته میشود .

بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ کسی وهیچ دولتی حق ندارد که انسانها را مکلف بسازد که به کدام زبان صحبت کند . هر کس حق دارد که به زبان مادری خودش بنویسد وصحبت کند . از دوران احمد شاه درانی تا همین اکنون هیچ دولتی وهیچ رژیمی به مردم دستور نداده است که در زبان مادری خود کدام واژه را چگونه ادا و تلفظ کند چی را چی بگوید . ابو ریحان البیرونی در مقدمه اثر ارزنده اش « ما للهند » نوشته است :

« ما باید افکار مردم را از هر گونه قید که انسان را در کوری از حقایق می گذارد نجات دهیم ».

هر دری زبان حق دارد هر واژه ی را که میخواهد به دل خودش بکار ببرد . هیچ واژه ی مرز ندارد . در این مورد توجه شما را به دید گاه دکتور عنایت الله شهرانی که نه تاجک ونه پشتون است ،خواهانم :

(بعد از فرمان پشتو در افغانستان یک عده متعصبین آن زبان سعی کردند که آموختن (زبان) پشتو را که یک زبان خوب وزیباست از قبیل کورسهای ( زبان) پشتو وغیره تحمیل نمایند .که مردم غیر پشتون از آن به ستوه آمدند ورنه زبان پشتو یک زبان شیرین وطن ودارای نزاکت های خوب ادبی وگرامر منظم است ولغات مشترک دری وپشتو بی حد زیاد میباشد . ولی در پشتو بخاطر تقویه آن بعضی مبالغات را در عمل پیاده کردند واصل ریشه را از میان بردند وآنرا تقویه پشتو تلقی کردند مثلآ طفل را « ماشوم» می گویند که (اصل) این لغت پشتو نیست وعربی است واز معصوم گرفته شده است ویا کلمه ( صافی) یک کلمه زیباست بجای آن ( ساپی ) میآورند . واین طور (قصه) را (کیسه) مینویسند ...در پشتو اگر کلمات بالا را که شفاهآء تلفظ پشتو میدهند عیبی ندارد ولی بهتر است در نوشته اصل کلمات بخاطر حفظ ریشه و اصالت لغت نوشته شود و با این کار در حقیقت ریشه لغات پشتو از میان میرود واین طور کلمات با املای ساخته گی بی اساس است .)

درپشتو ودری یکتعداد مردم لغات را از روی آهنگ وصدا تصور می کنند که پشتو و یا دری است به گونه نمونه واژه ( لویه جرگه ) چنین پنداشته میشود که این واژه پشتو باشد در حالیکه لویه جرگه پشتو نی بلکه ترکی است در متون ترکی (لویه) به معنی بزرگ و(جرگه) نیز ترکی است .ویا( ولسی جرگه) که(ولس) لفظ مغولی و(جرگه) ترکی میباشد . همچنان واژه ( شاروال ) نیز از ( شار) و(وال) ترکیب شده که (شار) شکل تغیر یافته (شهر) دری و (وال) واژه ترکی است . که واژه دری آن که ( شهردار) است بکار برود بهتر است .

در این روز های سرد زمستانی که دانه های برف بی باوری از جانب بر خی از سطحی نگران سیاسی در وادی های سر سبز فرهنگ وتمدن دیر پای کشور ما به ریزش گرفته است . بائیستی می افتد ، تا از دریایی بی پهنای گنجواژه های فرهنگ و ادبیات زبان دری به کاوش برخی از واژه های که سر نخ آن برای برخی نا پیدا است ، پرداخت .

با درد ودریغ که در این واپسین روز ها گروهی از نا بخردان متحجر که در درون آنها بیماری های فرقه گرایی وتعصبات دد منشانه وخشک فکرانه به جوشش نشسته آگاهانه ویا نا آگاهانه بر دامن پاک فرهنگ وتمدن زبان دری میتازند . ولایه هایی از تعفن سمت وزبان پرستی وحشیانه را پیشکش میکنند . برخی از این نا آگاهان سیاسی که بادرد ودریغ ادعای فرهنگی بودن را نیز میکنند . چنین ادعا میکنند گویا، که واژه (دانش) با ترکیب های آن ساخت ایرانی هاست وبیگانه است لازم است تا بجای آن واژه پشتوی ( پوه) بکار رود در حالیکه واژه ( پوهه) یا (پاهه) واژه هندی است ، که بعد ها در زبان پشتو کار برد پیدا کرده است . ولی واژه دانش بطور قطعی ساخت ایرانی ها نیست بلکه در زبان دری کار برد هزار ساله دارد که توجه شما را بدان میخواهم :

واژه ی دانش که یکی از باستانی ترین واژه ها ی زبان دری است در« هفتن یشت اوستا» هستی دارد . وبه معنای دانستن ،علم ، دانایی ، فضل ،ادب وصراح پدیدار است . به گونه های « دانئو و دانایی : وگاهی به گونه«سنو خردثو و وگدوخردثو» که به معنای دانش فطری مزدا ودانش اکتسابی مزدا » اند، نیز چهره می نمایاند .

پس از استیلای عرب بر سرزمین خراسان وپیدایش شعر به گونه ی عروضی واژه دانش در سرودهای بسیاری از سروده سرایان زبان دری بکار رفته است :

دانش وخواسته است نرگس و گل که به یک جای نشگفند بهم ( شهید بلخی )

دانش اندر دل چراغ روشن است وزهمه بدبر تن تو جوشن است .( رودکی )

دانش به خانه اندرو در بسته نه رخنه یابم ونه کلیدستم ( ابو شکور بلخی)

ودر جغرافیه حدود العالم آمره است:

«واز همه ملوک اطراف بزرگتر است . به پادشاهی ... ودوست داری دانش...»

چو جاماسپ آن تخته را بنگرید بدید از در دانش اورا کلید ( رودکی )

چون زبان دری از جمله زبان های ترکیبی است و همین ترکیب است که زبان را آهنگین ونجوای آنرا دلپذیر میسازد و بگفته جیمز دارمسستر شرقشناس، موجب آن شده تا زبان دری یکی از بزرگترین زبانهای دنیا که در آن گنجایش ترکیبی گسترده ووسیع وجود دارد ، گردد . از واژه دانش نیز ترکیب های دلپذیری فراهم شده است : مانند :

با دانش ، دانشمند ، دانش پرور ، دانشکده ، دانشگاه ، دانشجو، دانش افزا ، پر دانش ،دانش آرآ ، دانش آندوز ، دانشور ، دانش پژوه ، دانش پرور ، دانش سنج ، دانش گستر ، دانشگر ، دانشنامه ، وغیره ساخته شده اند .

دانشکده : خانه ی علم ، جایگاه دانش ، در انگلیسی آنرا فاکولته ودر پشتو پوهنحی گویند :

عقل بنمود ه به دانشکده خاطر تو رآی های همه را فکر صواب اندازی ( واله هروی )

این واژ ساخت ایرانی ها نبوده بلکه در زبان دری کار برد هزار ساله دارد

دانشسرا : واژه ی ترکیبی از دانش وسرا که به معنای جایگاه دانش میباشد .

چو شد بر سر آن بارگاه وسرای برآورد سر شاه دانشسرای ( اسدی ) این واژه هم قدامت دیرینه دارد.

دانش آموز: علم آموزی ، فراگیرنده دانش وعلم ( غیاث اللغات) شاگرد مکتب ، طالب العلم و آموزنده علم

چو بر دین حق دانش آموز گشت چو دولت بر امانت پیروز گشت ( نظامی)

همچنان در جامع الحکمتین ( رویه 11) آمده است :

«... دانستن وآوردن مر این نفس دانشجو را...»

این واژه نیز دیرینه باستانی دارد.

دانشگاه : در باستان زمانه ها به گونه دانشگه نیز آمده به معنی محل دانش ، جای دانش که از آن جایگاه تعلیم وتربیت در قرون مختلف مراد است ( برهان قاطع ودهخدا). این واژه نیز حتا در هندوستان در میان دری زبانان کاربرد داشت و ساخت فابریکه زبانسازی ایرانی ها نمیباشد ودیدگاه وبرداشت بی خردان وزارت فرهنگ وکلتور نادرست ونا بجا است .

دانشسرشت : زن دانش آموز ودانش سرشت چو لوحی زهر دانشی در نوشت ( اسدی)

دانش سگال : سگالنده دانش یعنی دانشمند :

چو هندو دانا به چندین سئوال زبون شد زفرهنگ ودانش سگال ( نظامی)

دانش آرآ : بقول آنند راج آراینده دانش ، زینت دهنده فضل ودانش :

ردی دانش آرای یزدان پرست زمین حلم ودریا دل ورا دست ( اسدی)

این بود تحلیل وارزیابی واژه دانش وترکیب های آن با جرآت وشجاعت به مثابه یک پشتون انسان اندیش وبدون تعصب به این باور هستم که هر آنچه در مورد خارجی بودن این واژه گفته شده نادرست وخطای آگهی است . ومجازات یک ژورنالیست بخاطر کاربرد این واژه ها تعصب ددمنشانه وغیر انسانیست . باید مسئولین وگرداننده گان وزارت اطلاعات وفرهنگ از این برخورد نا بخردانه خود از پشتون های دری زبان واز تاجکان ، هزاره ها وسایر ملیت های وطن که به زبان دری تکلم میکنند ومینویسند پوزش خواهی کنند .

 

 


February 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات